سلين يك ساله شد
سلين عزیز مامان:::: در یک عصر پاییزی، به سویمان آمدی و زیبـــایی پاییز رو چون بهار، برایمان صد چنــدان کردی و شدی گل خونمون و چقدر عجيب و زیبا، ابتدا روز بودنت. خداوند گردون سپهر، تو را چون فرشته آفریده است و من تو رو دوست دارم، از صمیم قلب و با نهایت وجود و با تو می گویم، روز تولدت، روز به اوج رسیدن شادی های ما است. گلم، بدان که: در میان حلقه شادی ها نشسته ام چرا که خنده هايت شادی بخش زندگيم و سلامتيت آرامش وجودم. و ای دقایق: آهسته تر، من رشد دخترم را به نظاره نشسته ام، پس آهنگت را شتاب نبخش.
نویسنده :
مامان جون
10:44